شاید باورت نشود اما من...
زنی را دیدهام که با چشمانی تیره مهربان بود!
زنی که موهایش را نبافته بود
اما درون موهایش زندگی نشسته بود و سیگار میکشید
زنی که از عشق متنفر بود
اما دوست داشتن را بهتر از ما میفهمید.
من زنی را دیدهام
که خاص نبود
عاشق روزمرهگیهای زندگیاش بود
عاشق زود خوابیدن
عاشق سریالهای ترکی
آهنگهای شاد و قر دار
زنی که بدون آرایش هم زیبا بود
اما عاشق زنانگی اش بود
عاشق رژ لبش
زنی که با چشمانش ناز میکرد
با سکوتش قهر میکرد
با خوردنش با خودش لج میکرد
زنی که افتخارش پختن قورمه سبزی بود
شاید باورت نشود اما
آدمها با انچه درون شعرها
داستانها
عکسها هستند
خیلی فرق میکنند!
زنانی هستند که خودشان هستند و
دوست ندارند مانند زنان همیشه خندان بدون درد درون عکسها شوند
زنانی که صبحها کار میکنند و شبها دخترشان را آماده خواب میکنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر